کمتر بازیکن بسکتبالی رو می‌شناسم که تا این حد در کشور ما معروف باشد. کوبی برایانت یکی از ستاره‌های بسکتبال بود که خیلی از مردم او را می‌شناختن و در زمان شنیدن خبر فوت او ناراحت شدند. به طوری که هم در شبکه‌های اجتماعی و هم در سایت‌های خبری، می‌توانستید محبوبیت و معروفیت او را لمس کنید.

اسطوره تیم بسکتبال لس‌آنجلس لیکرز در سانحه سقوط هلی‌کوپتر جانش را از دست داد. سانحه‌ای که در 6 بهمن 1398 رخ داد و بعد از یک روز تایید شد که دختر کوبی برایانت، یعنی جیانا ماریا 13 ساله نیز در این پرواز بوده و جانش را از دست داده. همین موضوع ناراحتی این خبر را دوچندان کرد. مخصوصا وقتی که کوبی برایانت بعد از بازنشستگی اعلام کرده بود قصد ندارد به دنیای بسکتبال برگردد و حس می‌کند زمان آن رسیده که وقتش را صرف خانواده‌اش کند.

اما دلیل اصلی اینکه این خبر را در وبلاگ شخصی‌ام منتشر کردم چیز دیگری است. نامه‌ای از کوبی برایانت دیدم که در سن 17 ساگی برای خودش نوشته بود. دوست داشتم آن را در اینجا منتشر کنم تا شما هم بخوانید.


تقدیم به ۱۷ ساله خودم،

وقتی رویای تیم لیکرز (Lakers) ات فردا تحقق یافت، تو باید یادبگیری چطور بر روی آینده خانواده و نزدیکانت سرمایه گذاری کنی. به نظر ساده میرسد و شاید فکر کنی خیلی پیش پا افتاده است اما بهتره کمی وقت بر رویش صرف کنی…

من گفتم سرمایه گذاری.

من نگفتم، صرف وقت.

اجازه بده برایت توضیح بدهم؛

صادقانه اگر بخواهیم قضاوت کنیم، دادن و صرف تعلقات مادی به برادر و خواهرهایت و حتی دوستانت شاید به نظر تصمیم درستی بیاید.تو عاشقشون هستی و اون ها هم همیشه در مسیر رشدت در کنارت بودن، پس بهتره کل موفقیت ات رو باهاشون شریک باشی… تو براشون خونه میخری، خانه بزرگی میخری، تمام بدهی هایشان رو پرداخت میکنی تا زندگی راحتی داشته باشند، درسته؟

اما روزی فرا میرسد که وقتی دوباره فکر کنی، متوجه میشی تو فقط مانع پیشرفت اون ها شدی !

در واقع تو مراقب آنها بودی تا فقط خودت احساس خوبی داشته باشی، چون فقط تویی که خوشحالی وقت اون ها بدون هیچ غم و غصه ای لبخند میزنند… و این دقیقا خودپسندی خودت رو نشون میده.

وقتی که از خود راضی هستی و این حس رو تقویت میکنی، در حال نابود کردن رویاهای بهترین های زندگیت هستی؛ تو با اضافه کردن مادیات به زندگی آنها، آنها رو از داشتن بهترین نعمت های این دنیا یعنی استقلال و رشد محروم میکنی.

این رو بدون که تو قراره رهبر خانواده ات باشی؛ قراره تصمیم های سختی بگیری… حتی اگر دوستان و نزدیکانت اون ها رو درک نکنند در آن زمانی که تصمیم میگیری.

در آینده آنها سرمایه گذاری کن؛ فقط به اون ها نبخش !

از موفقیت، ثروت و نفوذت استفاده کن تا نزدیکانت رو در بهترین موقعیت ممکن شان قرار بدی که بتونن رویای خودشون رو بدست بیاورند. اون ها رو تشویق کن به مدرسه بروند، بهترین شغل های ممکن رو براشون دست و پا کن و اجازه بده رهبر حق خودشون باشند.

این فرصت رو به اونها بده تا با تلاش سخت و پافشاری به همون موفقیت هایی برسند که رسیدی و قرار است برسی.

من این نامه را الان برایت می نویسم و از الان هم باید اجرایش کنی. شاید ابتدا ازت دلخور بشن که قرار نیست پولی اضافی بهشون بدی و چون تو موفقی اون ها نباید تلاش کنند، اما تو اینکار رو نکن. این اعتیاد به زندگی راحت فقط باعث تن پروری و بی هدفی در زندگی میشه.

با گذشت زمان تو اونهارو خواهی دید که رشد کرده اند و مستقلند. رویاهای خودشون رو دارند دنبال میکنند و زندگی خودشان را دارند و هم چنان از تو هم بابت این نعمت بزرگ ممنون اند.

چیزهای خیلی بیشتری هست که باید برات بنویسم، اما در 17 سالگی، انقدر چیزهای جذاب تری هست که نخواهی اهمیتی به این نامه  2000کلمه ای بدی.

دفعه بعد که برات بنویسم، احتمالا راجع چالش هایت در مورد کارت و اینکه نزدیکان ات چه نقشی تو کارت دارن، برات بخواهم بنویسم. اما مهم ترین توصیه من بهت اینه که اجازه نده خانواده ات، تبدیل به رئیس ات باشند. سعی کن والدین ات همیشه والدین باقی بمانند.

قبل از امضای اولین قراردادت، بودجه مورد نظرت برای اینکه خانواده ات در شرایط خوبی زندگی کنند، بتونی کسب و کارت رو داشته باشی و به دیگران کمک کنی تا موفقیت بلند مدتی داشته باشند فکر کن.

با این کارت، بچه های بچه هایت هم آینده خوبی خواهند داشت و یاد میگیرند مستقل باشند.

زندگی تو داره به یک تغییر بزرگ نزدیک میشه و اتفاق ها سریع تر از قبل در حال رخ دادن اند. اما همیشه بعد از 9 ساعت تمرین در طول روز، قبل از خواب به این چیزهای مهم هم فکر کن.

بهم اعتماد کن، اگر از اول گام های درستی برای آینده ات برداری از هزاران دل آزردگی و ناراحتی و اتفاق بد خودت رو دور نگه میداری.


با تمام عشق؛

کوبی.