تجربه‌ی بازی Detroit: Become Human (اختصارا دیترویت) که به صورت انحصاری برای کنسول پلی‌استیشن 4 عرضه شده، شاید یکی از متفاوت‌ترین و در مواقعی، عجیب‌ترین چیزی بود که تا به امروز دیدم. نه از حیث جلوه‌های بصری خیره‌کننده و نه حتی از بعد سرگرمی، بلکه پیشرو بودن تکنیک‌های ارائه‌ی بازی و از طرفی، آینده‌نگری آن به مقوله‌ی قدرت انتخاب بیننده و نقش آن در پیشبرد خط داستانی، باعث می‌شود که دیترویت به اثری فراتر از یک بازی ویدیویی تبدیل شود.


مختصری از داستان Detroit

متاسفانه یا خوشبختانه، دیترویت اثری است که با چند ساعت تجربه‌ کردن‌اش و ارتباط با تک تک کاراکترهایی که در آن می‌بینیم و ملاقات می‌کنیم، می‌توانیم از ماهیت‌اش سردر بیاوریم و از چهار تا تریلر و ویدیو، علاقه‌مندی خاصی به آن پیدا نمی‌کنیم. با اینکه شاید ده‌ها عامل مختلف وجود داشته باشد که اصل و ریشه‌ی دیترویت را برای ما جذاب می‌کند، اما دو چیز در این بازی باعث می‌شود که همواره هیجان‌زده و در عین حال مضطرب شویم. قدرت انتخاب و خط داستانی بی‌باکانه و رک بازی، بازیکن را در تنگنای انتخابات حیاتی نگه می‌دارد. انتخاب‌هایی که به سبب وابستگی ایجاد شده بین شما و کاراکترهای بازی، سخت و سخت‌تر می‌شوند، تا جایی که برای تک به تک شخصیت‌ها دل می‌سوزانید و لعن و نفرین به انسان‌هایی می‌فرستید که بی‌رحمانه سعی در نابودی اندروید‌ها دارند.

داستان چیست؟ خب، ابتدا سعی داشتم تا به شما نشان دهم اولین چیزی که در بازی دیترویت مهم است، اتمسفر و تار و پود وابسته‌گرایانه‌اش است. فضایی که به سبب داستانی به ظاهر ساده و کلیشه‌ای، اما پر پیچ و خم و درگیرکننده، بازیکن را محو تک به تک عواملش می‌کند. در طول تاریخ بازی‌های ویدیویی و به خصوص سینما، قصه‌های انقلابی و رستاخیز ملتی علیه فرمانروایان را کم نداشتیم. به خصوص در مورد روابط روبات‌ها و انسان‌ها. از Westworld گرفته تا A.I، از I Robot تا حتی ترمیناتور و ماتریکس، فیلم‌هایی با موضوعات مثبت و منفی نسبت به دنیای روبات‌ها و ماشین‌ها.

Detroit-gameplay

اما قدمی که دیترویت در ارائه‌ی داستانی ماشین‌محور دارد، فراتر از نگاه صرف به این دست‌ساخته‌های انسان‌ها است. خلاصه بخواهم بگویم، شما در بازی کنترل سه شخصیت مارکوس، کارا و کانر را به دست می‌گیرد و خط داستانی این سه شخصیت را به موازات یکدیگر جلو می‌برید. سه اندرویدی که هر کدام در موقعیت و شرایط خاصی، می‌توانند به دنبال یک هدف و یک نوع رستگاری باشند. از کانر که مامور کمپانی سایبرلینک است و وظیفه‌اش، جلوگیری و پیداکردن سرمنشا سرپیچی برخی اندروید‌های ساخته شده این شرکت است، تا کارا که به عنوان یک اندروید نظافت‌چی به خانه‌ی آلیس می‌رود. مارکوس هم شرایطی مشابه با کارا را در خانه‌ی یکی از معروف‌ترین نقاشان و هنرمندان دیتروید دارد.


آینده بازی در دستان شماست

اگر با آثار استودیو کوانتیک دریم و مغز متفکر آن، دیوید کیج آشناییت داشته باشید، متوجه می‌شوید که اینجا هم مانند بازی Heavy Rain، سرنوشت شخصیت‌های داخل داستان به انتخاب‌های شما بستگی دارد. اما دایره‌ی این انتخابات و المان سرنوشت‌سازی و هدف‌گرایی در دیترویت به قدری بزرگ است که می‌توانید برای مثال با شخصیت مارکوس، فارغ از هر گونه کلیشه صلح‌گرایی، به سمت و سویی بروید که تک به تک لحظات بازی شما را متعجب و شوکه کند.

انتخاب بین بد و خوب، بین صلح و جنگ، بین نجات و فرار، بین محبت و ظلم، همگی در دیترویت به عمیق‌ترین و جنجالی‌ترین شکل ممکن‌شان پیاده‌سازی شده و سیستم مویرگی و ریشه‌ای انتخابات، حتی کوچکترین آنها، تاثیر خود را تا انتهای بازی روی عملکرد‌های دیگرتان می‌گذارد. قطعا پیاده‌سازی سیستم انتخاب‌های پرپیچ و خم دیالوگ‌ها و شاخ و برگ دادن به آنها، شخصیت‌پردازی‌هایی که بر اساس اعتماد یا دشمنی سایر کاراکترهای بازی به واسطه خلق و خوی‌تان با آنها پدید می‌آیند، کاری بسیار سخت و نیازمند هوشمندی بالا است، اما دوید کیج و تیم توسعه‌‌ای که در اختیار دارد، این مهم را به خوبی در دیترویت پیاده‌سازی کرده‌اند.


جایگاه اینترنت اشیا و هوش مصنوعی

دیترویت به راحتی می‌تواند آینه‌ای تمام قد به آینده‌ باشد. هم آینده‌ای که می‌توان برای بازی‌های ویدیویی و دنیا سینما متصور شد، و هم آینده‌ای که می‌تواند به رشد و تعالی انسان‌ها یا زوال و نابودی‌شان منجر شود. مورد اول را به هیچ وجه نمی‌توان منکر شد. بازی‌های ویدیویی به عقیده‌ی بسیاری، آینده‌ی تمام هنرها مانند سینما و موسیقی است. تعجب نکنید که در آینده، فیلم‌ها و سریال‌هایی فراگیر شوند که روال داستانی آنها بر اساس انتخاب‌های شما شکل می‌گیرند. مانند اتفاقی که در قسمت اخیر سریال Black Mirror شبکه‌ی نتفلیکس شاهدش بودیم. اما ما به چیزی بیشتر از آن و در حد و اندازه‌ی دیترویت نیازمندیم. کانسپتی جذاب و درگیرکننده از محتوا که دست مخاطب را برای خلق یک تجربه‌ی منحصر به فرد، به معنای واقعی کلمه باز می‌گذارد.

اما مورد دوم، آینده‌ی نسل بشر و داستان خالق و مخلوق، موردی است که در Detorit: Become Human از چند زاویه‌ی متفاوت و با دیدگا‌ه‌های متعدد می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. توسعه‌ی اینترنت اشیا و هوش مصنوعی و استفاده از آن‌ در قالب ماشین‌ها که شکل و ظاهری انسان‌گونه دارند و رفتارهایی بشری از خود داشته باشند، موافقان و انبوهی از مخالفان را به دنبال خود دارد، کسانی که اعتقاد دارند هوشمندی روبات‌ها در انتها به انقراض نسل بشر ختم می‌شود.

اینترنت اشیا

اینکه موجودی بر روی زمین، از انسان‌ها باهوش‌تر باشد، تفکری ترسناک را به جان انسان جاه‌طلب و خودخواه می‌اندازد. اما چه بخواهیم چه نه، این اتفاق رخ خواهد داد. هوش‌ مصنوعی متفکر، اتفاقی است که همین لحظه هم افتاده و هر روز گسترش می‌یابد. اما نحوه‌ی تعامل انسان با این نوع جدید از هوشمندی چطور خواهد بود؟ Detroit: Become Human درست جایی است که به ما اجازه می‌دهد نه از جانب انسان‌ها، بلکه از سوی اندروید‌ها تصمیم بگیریم که با انسان‌ها چه کنیم. چگونه به انسان‌ها ثابت کنیم که اندرویدها، نوع جدیدی از حیات هوشمند هستند که خواهان آزادی از قید و بند خالق‌شان هستند. دیترویت جایی است که هم می‌توان روی ظالم انسان‌ها را دید، هم اندرویدهایی که تصمیمات انقلابی می‌گیرند و علیه انسان‌ها خروش می‌کنند. سرنوشت و حیات هر یک از سه شخصیت بازی در دستان شما است و مرگ و زندگی هر کدام از آنها، روند رستگاری اندرویدها و حتی انسان‌ها را متحول می‌کند.


دیترویت فراتر از یک بازی

اما با تمام این اوصاف، یکی از بزرگترین جاذبه‌های بازی، فلسفه‌ی خودشناسی است. تفکر در مورد خود و ماهیت وجودی، رسیدن به کمال خودباوری و پاسخ به این سوال که از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم، چیزی است که از ابتدا تا انتهای دیترویت به اشکال مختلف شاهدش هستیم. وقتی المان خودشناسی و خودباوری در قالب یک هوش مصنوعی قرار می‌گیرد، جذابیت عجیب و حسی مجهول پیدا می‌کند. قالب احساسی رسیدن به کمال تفکر و آزادی از بندگی در ذهن اندرویدها، شاید همان چیزی باشد که حتی ما انسان‌ها نیز به آن نیاز داریم. رسیدن به باور درونی و در پی‌هدفی والا بودن، درسی است که بازی دیترویت با هزاران هزار خط اسکریپت و هزاران تصمیم، سعی دارد به ما آموزش دهد.

بازی Detorit: Become Human فقط یک گیم ساده برای وقت‌گذرانی و سرگرمی لحظه‌ای نیست. دیترویت مانند یک فیلم سینمایی، می‌تواند چندین و چند نفر را محو تماشای خود کند. لحظه به لحظه‌ی بازی و انتخاب‌های داخل آن می‌تواند درون‌مایه‌ی شخصیت شما را بیرون بکشد و به مخاطب خود ثابت کند که در موقعیت‌های مختلف، چه انسانی می‌تواند باشد. رفتارشناسی در بازی دیترویت بسیار هوشمندانه پی‌ریزی شده و این را مدیون تک تک تصمیمات فکر شده و رک و پوست‌کنده بودن عاقبت انتخاب‌ها هستیم.

بازی Detroit: Become Human به صورت انحصاری، برای کنسول پلی‌استیشن 4 در دسترس قرار دارد.


فیلم نحوه ساخت بازی Detroit - دوبله

این ویدیو توسط تیم زومجی تهیه و منتشر شده است.